مهرسامهرسا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه سن داره

آشیونه سه نفره ما

گرفتن جغجغه

بعد از چندین روز تلاش، دیروز بالاخره دخترم موفق شد یکی از جغجغه هاشو با دست بگیره و منو از شادی ذوق مرگ کنه. امروز تصمیم گرفتم این تلاشو ثبتش کنم جغجغه هاشو با یه نخ به پایه های میز آویزون کردم. اولش 10 دقیقه ای فقط براندازش می کرد در مرحله ی بعدی با سر و صدای فراوون شروع به حرکت دادن دست و پاهاش کرد و بالخره بعد از حدود 15 دقیقه تلاش موفق به گرفتن جغجغه هاش شد آفرین دختر با استعداد و تلاشگر من به این همه پشت کارت افتخار می کنم مهر مامان ...
25 ارديبهشت 1393

درخت مهرسا جون

به مناسبت تولد مهرسا و اتفاقا مصادف با هفته درختکاری دو تا نهال سرو شیرازی یکی توی پارک زیتون نزدیکی خونه ی پدری بابا و یکی هم توی میدون کمال الملک نزدیکی خونه ی پدری مامان با حضور مهرسا کاشتیم   ...
24 ارديبهشت 1393

مادر واقعی

چند روزیست که سوالی ذهنم را مشغول کرده: آیا مادر بودن کار سختی است؟ اگر جواب مثبت است چه چیز باعث آن می شود؟ نه ماه بارداری؟ مراقبت های دوران نوزادی؟ مراقبت های کودکی؟ نوجوانی؟ نه... فکر نمی کنم اگر دشواری وجود داشته باشد به این دلایل ظاهری برگردد. یک اتفاق درونیست. احساس می کنم یک مادر برای تکمیل مادریش غیر از کارهای روتینی که همه انجام می دهند(سیر کردن شکم، تمیز کردن، خواباندن، آموزش دادن و...) کارهای دیگری هم باید انجام دهد تا واقعا بتوان به او "مادر" گفت. کارهایی که شاید به راحتی نتوان از آنها صحبت کرد اما همه ی ما می دانیم که هستند. شاید بتوان فداکاری، از خود گذشتگی، مهرورزی و نثار بی قید و شرط عشق را جزئی از آنها دانست. اما فکر نمی کن...
3 ارديبهشت 1393
1